کد مطلب:33756 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

مجاهدت ملاصدرا











ترك تعلقات گاهی اجباری رخ می دهد و گاهی اختیاری. این امر نزد غزالی اختیاری بود. اما ملاصدرا وضع دیگری داشت. خداوند از وی دستگیری كرد. یعنی این حكیم سخنانی گفت كه از هر سو پیكان های ملامت و تكفیر و تفسیق را به جانب او روانه كرد. به طوری كه دیگر نتوانست در شیراز و شهرهای دیگر بماند. به قریه ی كهك قم رفت و مدتهای مدید در آنجا به تنهایی زندگی كرد. ملاصدرا خود در مقدمه ی اسفار نوشته است كه این بریدن برایش بسیار سودبخش تمام شد. می گوید پس از انزوا و انقطاع و ترك تدریس و تالیف،

توجهت الیه توجها غریزیا... و تضرعت تضرعا جبلیا

توجهی غریزی به خدا كردم و تضرعی فطری و وجدانی نزد او بردم.

فطرتم را كاملا پیراستم، حجابهایی را كه بر آن افتاده بود، كنار زدم، تا آنكه نفسم لهیب و شعله ای نورانی بركشید. روشن شدم آن پلیدیها و شوخها

[صفحه 326]

سوخت و زدوده شد. آنگاه بود كه فیوضات الهی بر من باریدن گرفت. و بیشتر اكتشافات بعدی من در عرصه ی فلسفه محصول همان مجاهدتی بود كه در انزوا انجام دادم. آن بی مهری ها و تكفیرها به ظاهر آتش بود، اما به واقع آب كوثر بود، كه مرا شست و دلم را روشن كرد.

حرمتهای ظاهری كه نسبت به یك شخص ابراز می شوند در حكم زهر قتال هستند:


چند گویم من تو را كین انگبین
زهر قتال است از آن دوری گزین


هر كرا مردم سجودی می كنند
زهر اندر جان او می آگنند


(مثنوی، دفتر چهارم، بیت 2744)

از آن سو گاه بی مهری خلق سبب می شود كه آدمی از آنها دل بركند. به سوی خداوند میل كند و به او سجده ببرد:


خلق را با تو چنین بدخو كنند
تا تو را ناچار رو آن سو كنند


(مثنوی، دفتر پنجم، بیت 1522)

در این صورت است كه دستگیری و هدایت الهی نصیب انسان خواهد شد.


صفحه 326.